ماه: <span>مرداد 1401</span>

لیست کاملی از اصطلاحات عامیانه و کوچه بازاری قسمت 44

چیز سرش بشو-آدم چیز فهم رومیزی-منسوب به میز خسته و مرده-درمانده-وامانده-قدرت از دست داده تب خال-جوشی که از شدت تب دور لب پدید آید زوزه کشیدن-آواز برآوردن پیش ِ پا-جلوی رو چین خوردن-چروک شدن زهره …

مجموعه کاملی از کلمات و اصطلاحات خودمانی، عامیانه ایرانی قسمت 15

اوا خواهر-مرد زن‌نما-مردی که علائق زنانه دارد جوجه فکلی-تازه کار و نا آزموده از هفت خوان رستم گذشتن(موانع و مشکلات متعددی را پشت سر گذاشتن) چشم مالیدن-هوشیار شدن-از غفلت در آمدن دَنگال-جادار-بسیار فراخ بیرون روش-اسهال-شکم …

مجموعه ای از اصطلاحات عامیانه و کوچه بازاری ایرانی قسمت 73

برج زهر مار-بسیار خشمگین-بسیار اندوهناکدر گوشی-با زمزمه-پچ پچ وار حساب حاج هادی زغالی-حساب ساختگی چای دان-جای نگهداشتن چای خشک   زیش ریش شدن دل-سخت ناراحت شدن-به گریه افتادن و از حال رفتن پیش پرده-نمایشی کوتاه …

کاملترین مجموعه فرهنگ لغات و اصطلاحات کوچه بازاری ایرانی قسمت 298

دست به کیسه شدن-آماده ی پرداخت پول شدن پاشنه کوتاه-کفشی که پاشنه ی کوتاه دارد اُق گرفتن(حالت تهوع پیدا کردن) بدک-نه چندان بددنگ و فنگ-طول و تفصیل-مقدمه چینی فراوان-تشریفات زیادتیکه-چیز جالب-نصیب و قسمت-زن زیبا و …

بهترین مجموعه فرهنگ لغات و اصطلاحات کوچه بازاری و عامیانه قسمت 161

انگشت در سوراخ مار کردن-دانسته خود را هلاک کردن این دست و آن دست کردن-وقت تلف کردن-وقت کشتن-به عقب انداختن خروس خوان-هنگام سحر از آب درآمدن(نتیجه دادن، تربیت شدن، روشن شدن حقیقت) رساندن-خبر یا اطلاعاتی …

لیست فرهنگ لغات و اصطلاحات کوچه بازاری قسمت 222

خودفروشی کردن-فاخشگی کردن-خیانت کردن پا دادن-آماده شدن فرصت و وسایل کار-اتفاق افتادن تازه به دوران رسیده-نو کیسه-کسی که تازه به ثروت یا به جایی رسیده است آتو(بهانه، دستاویز، نقطه‌ضعف) زهرمار خوردن-کوفت کردن-خوردن به تحقیر انگشت …

مجموعه کامل فرهنگ لغت، اطلاحات و تمثیل های خودمونی مردم ایران قسمت دهم

حالا نه و کی-از دست ندادن فرصت-غنیمت شمردن فرصت آدم سر به راه-شخص خوب و نجیب-کسی که مزاحم دیگران نیست چیز خور کردن-خوراندن سم یا موادی که رمالان و دعانویسان تجویز می کردند دماغ چاقی-احوال …

برگزیده ای از اصطلاحات کوچه بازاری ایرانی قسمت 380

زنگ زدن-ترکیب شدن آهن با اکسیژن هوا-فرسوده شدن-بی مصرف شدن حوصله ی کسی سر رفتن-خسته و کسل شدن-بی تاب شدن انداختن توی هچل-دچار دردسر و ناراحتی کردن از کسی حساب بردن(از کسی ترس داشتن) چَپَری …

نایاب ترین مجموعه فرهنگ لغات و اصطلاحات کوچه بازاری و عامیانه قسمت 370

به تنگ آمدن-به ستوه آمدن-خسته شدن جیم شدن-بدون سر و صدا فرار کردن از بام خواندن و از در راندن-خواستن و به بی‌میلی تظاهر کردن   انگشت بلند کردن-اجازه‌ی سخن خواستن خانه دار-رنی که اداره …